هفته های آخر

سلام ؛ببخشید که یک ماهی مطلبی ننوشتم آخه اینترنتم قطع بود و تازه وصل شده .

الان دقیقا 37 هفته و 4 روز هست که تو ،تو دلم هستی و دیگه بزرگ بزرگ شدی و آماده اومدن تو بغل مامانی و بابایی هستی عزیزم ،ایشالا که بسلامت قدم به این دنیا بگذاری .

دقیقا 18 روز دیگه فرصت داری تا بیای قربونت برم .

ایشالا اگه بتونم می خوام طبیعی زایمان کنم این سری آخر هم که دکتر رفتم گفت مشکلی نداری برای طبیعی ،تو هم برام دعا کن تا بتونم .

این روزا دونه دونه دوست های نی نی سایتیت دارن به دنیا میان ،تا حالا محمدرضا کوچولو ،علی مهدی ،رونیای نازنازی به دنیا اومدن ،کم کم نوبت گل منم می رسه .

دیگه کارهای چیدن اتاقت هم تمام شده و جشن سیسمونی هم گرفتیم که 2 بار مجبور شدیم بگیریم ،یه بار برای خانواده خودم که 12 آبان بود و یه بار برای خانواده بابایی که 18 آبان گرفتیم.

دیروز هم مامان جون و خاله ها اومدن خونمون وسایل اضافی اتاق رو جمع کردیم و ساک بیمارستانت هم پیچیدیم ،دیگه همه چیز منتظر آماده استقبال از تو جیجوی کوچولو هست ،حالا دیگه باید منتظر باشیم ببینیم گل پسرمون کی خیال اومدن داره ،البته من که دلم می خواد این 18 روز هم بمونی و نیای تا حسابی کامل و تپل و مپل بشی و بعد از تاسوعا عاشورا بیای ،البته هر چی خدا بخواد همون می شه .

این سری که دکتر رفتم (28 آبان ) گفت دیگه از امروز باید آماده باشید !!!
 هر لحظه امکانش هست!!! و گفت اگه تا هفته دیگه نزاییدی  هفته دیگه بیا !!!